سفارش تبلیغ
صبا ویژن
           
 

 

بالاخره مجموعه زمانه تمام شد و اگرچه از همان قسمت های نخست قصد نوشتن نقدی بر آن داشتم، ولی مرتباً این کار را به تعویق می انداختم تا متهم به قضاوت عجولانه نشوم.

سریال زمانه را از دو وجه مختلف می توان بررسی کرد: فنی و محتوایی.

نقد وجه فنی زمانه، کار کارشناسان و  فیلمسازان است و بنده در این عرصه ورود پیدا نمی کنم. هر چند که اگر بخواهم به عنوان یک مخاطب عام در این باره نظر بدهم واقعا آنرا تحسین میکنم. فیلمنامه قوی و پر کشش، به همراه انتخاب خوب بازیگران و...

اما ای کاش این فیلم "خوش ساخت"، به همین اندازه "خوش محتوا" هم می بود. متاسفانه این فیلم دارای نکات منفی بسیاری بود که فهرست وار به بعضی از آنها اشاره میکنم:

 

سریال زمانه1.  تبلیغ اشرافی گری و سبک زندگی غربی:
نمایش دائم و تبلیغ گونه ی خانه های مجلل و کاخ مانند، ماشین های مدل بالا، رستوران های شیک و گرانقیمت، ورزش های لوکس (مثل اسب سواری ، گلف و بیلیارد )، و خلاصه ترسیم با آب و تاب زندگی مرفه شمال تهرانی، جز تحریک حس افزون خواهی جامعه چه کارکرد دیگری دارد؟

 

2.  ترویج روابط عشقی و مثلثی:
حدود نود درصد محتوای فیلم را موضوع عشق بین طرف های مختلف تشکیل می دهد.
روابط عاشقانه (آنهم به سبک غربی و غیر اسلامی) بن مایه و شالوده ی تمام فیلم است. نمایش "روابط مثلثی" تقلید تمام و کمالی از فیلم های هالیوودی و بالیوودیست که در این فیلم تا حد مربع شدن پیشرفت می کند!: ارغوان مدام در حال صید دلهاست!  اول فیلم، عاشق یکی ست و وسط فیلم مال دیگری و آخر فیلم، نصیب سومی. 

اضلاع (بهزاد.ارغوان.داوودی و نیکخواه)  و در نمایی دیگر (بهزاد.بهار و آقای دکتر خواستگار)، یک فیلم فارسی وانی وطنی را به خورد مخاطب ایرانی می دهد که با بودجه ی بیت المال و حمایت مدیران حزب اللهی صداوسیما ساخته شده است!

سریال زمانه

3.  ترویج سکولاریسم:
بعضی ها سکولارسیم را "جدایی دین از سیاست" تعبیر می کنند، در حالی که معنی دقیق  و کامل آن، تقلیل دین به امور شخصی و جدایی آن از روبط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد است.
زمانه یک سریال کاملا سکولار است. در گفتگوهای کلیدی و روابط بین افراد، هیچ نشانی از دین و دستورات آن نیست.

همانطور که در فیلم های غربی تنها چیزی که از دین و خدا می بینیم عبارت (اوه، مای گاد!) در هنگام تعجب یا وقوع یک حادثه است، در زمانه هم، دین چیزی نیست جز: استغاثه های زبانی (مثل یا فاطمه ی زهرا گفتن سرور هنگام افتادن حسام از پله ها)، پخش صدای قرآن هنگام مرگ و میر، نمایش چند ثانیه ای از زیارت و نماز به شکرانه شفا یافتن حسام، گفتن "مهمون حبیب خداست" توسط عمه و چند مورد پرت اینچنینی.

در این فیلم، به وضوح "راهکارهای روانشناسانه" جایگزین "دستورات دینی" برای حل مسائل و مشکلات زندگی شده اند. عمه و دکتر داوودی دو کاراکتر مثبتی هستند که نویسنده با لسان آنها توصیه هایش را به مخاطب می کند. حرف های به ظاهر قشنگی که نه تنها از روح تعالیم دینی خالی اند بلکه گاه در تعارضند:

مثلا وقتی بهزاد در جواب اصرارهای عمه، می گوید که میل و رغبتی نسبت به بهار ندارد، عمه راهکار میدهد که بعله! شما ایشون رو به پارک و رستوران و سینما ببر تا این حس کم کم بوجود بیاد. (یعنی تبلیغ و تجویز دوستی های پیش از ازدواج توسط نقش مثبت فیلم)

یا مثلا دکتر داوودی به عنوان مردی متعهد و متشخص، از دعوت وکیل جوان به خانه ی خلوتش برای صرف غذا هیچ ابایی ندارد! (تعارض با توصیه های اکید دینی که میگوید هر وقت زن و مرد نامحرمی در یک مکان خلوت نشستند سومی شان قطعا شیطان است)

یا آنجایی که خانواده های بهار و دکتر خواستگار، توصیه می کنند که این دو، یک ماهی با یکدیگر رابطه داشته باشند تا همدیگر را خوب بشسناسند!

سکولاریسم یعنی وقتی که بهزاد به همکاران شرکت سابقش می گوید شما به چه اصولی پایبندید؟ جواب می شنود که "به اصول اخلاق حرفه ای"! (یعنی همان اخلاق حداقلی که در مبانی اومانیستی غرب تعریف می شود و فاصله اش با " مکارم اخلاق دینی" از زمین است تا آسمان)

 

سینا در سریال زمانه4.  ترویج و تبلیغ موسیقی:
تا بحال هیچ سریالی در تلویزیون نداشته ایم که  به اندازه زمانه، موسیقیایی باشد! از نوازنده بودن سینا و دوستان خواننده اش بگیرید تا دکتر داوودی عاشق موسیقی با مجموعه عظیم سی دی ها و پیانوش، تا پخش مداوم ترانه های عشقی وسط فیلم به سبک فیلم های عاشقانه هندی! . و به همه ی اینها اضافه کنید سکانس هایی را که حسام یا بهار برای آرامش پیدا کردن بجای "الا بذکر الله" متوسل به موسیقی می شدند. یا سکانسی که سینا و هما یاد مادرشان می افتند و سینا می گوید: الان یه قطعه ی خوشگل به یادش می زنم تا روحش شاد بشه ! (بجای قرائت فاتحه و یا دادن صدقه )

 

خلاصه اینکه، سریال زمانه می گوید "زمانه، عوض شده"، دین قدیمی شده و باید جهت سبک زندگی را تغییر داد. به همین سادگی، به همین خوشمزگی!

 

 

 



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( پنج شنبه 91/12/3 :: ساعت 5:42 عصر)


    چند سالی است که شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تلاش های خود را برای جلب نظر مخاطبان ایرانی داخل کشور مضاعف کرده اند.  تهیه سریال های ایرانی، دوبله سریال های خارجی (که امکان پخش آنها در داخل وجود ندارد)، پخش برنامه های آشپزی و حتی برنامه های مستند در شبکه‌های ماهواره‌ای مانند من و تو بخشی از این تلاش‌ها است.

    شبکه بهایی من و تو

    “من و تو”، شبکه‌ای تلویزیونی متعلق به شرکت “شبکه تلویزیونی مرجان” است  که برنامه‌های خود را از کپیتال استودیوی شهر لندن پخش می‌کند.

    این شبکه در 6 آبان 1389 (28 اکتبر 2010) در همسایگی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی و با همکاری برخی عوامل آن، در لندن پا به عرصه وجود گذاشت.

    ابتدا همه فکر می‌کردند مدیریت این شبکه را گوگوش (فائقه آتشین) خواننده دربار پهلوی برعهده دارد اما بعدها مشخص شد استفاده از نام وی فقط در حد تبلیغات بوده نه چیز دیگری و مدیریت این شبکه انگلیسی را کیوان و مرجان عباسی برعهده دارند.


    من و تو، شبکه ی بهائی ها

    اگر چه مدیران شبکه تلویزیونی من و تو مدعی بی طرفی رسانه شان در مقابل مذهب ، سیاست و ...هستند اما با توجه به کثرت حضور اعضای فرقه ضاله بهائیت در این تلویزیون، و تبلیغات پنهان و آشکار از این فرقه انحرافی، این ادعایی کذب است.

    “رها اعتمادی” (یکی از مدیران ارشد این شبکه که خود فردی بهایی زاده و از خانواده خدمتکاران دربار پهلوی است) در آگهی استخدام این شبکه که چندی پیش در وبلاگش منتشر کرده شروط اصلی را اینچنین عنوان می کند:

    1. باید دارای اجازه اقامت و کار در انگلستان باشند.
    2. معتقد و پایبند به دین مقدس بهائیت باشند.(!!)
    3. نوع پوشش بانوان محترمه در اختیار مدیریت شبکه می باشد.
    4. مخالف جمهوری اسلامی ایران باشند.

    همچنین، بر اساس اذعان های صریح کیوان و مرجان عباسی از مدیران ارشد من وتو، آنها به فرقه ضاله بهائیت اعتقاد راسخ دارند و قبله ی خود را قبر میرزا حسینعلی در شهر عکا ( در سرزمین های اشغالی که خواستگاه این فرقه انحرافی است) می‌دانند. (+)


    منابع مالی تلویزیون من و تو

    در شرایطی که تمامی شبکه های تلویزیونی اروپایی با مشکل محدودیت منابع مالی مواجه هستند اما در این شرایط اداره شبکه ای ماهواره ای با چندین استودیو و تعداد زیادی کادر فنی و اجرایی و خرید برنامه های تولیدشده شبکه های دیگر هزینه ای بیش از چندین میلیارد را شامل می شود که مدیران شبکه “من و تو” به راحتی از پس آن بر آمده اند!

    حجم و کیفیت تبلیغات پخش شده از این مجموعه تلویزیونی به خوبی نشان می‌دهد که هزینه‌های سنگین اجرای چنین پروژه‌ای با تبلیغ ویتامین یا مواد آرامش دهنده و... تامین نخواهد شد.

    یکی از اسرار شبکه “من و تو” مبهم بودن منابع مالی این شبکه عریض و طویل است که بنا بر اخبار به دست آمده، این شبکه بهائی چندین منبع مالی تامین کننده دارد.

    «وزارت خارجه انگلیس و آمریکا هدایت کننده اصلی تلویزیون های ماهواره ای فارسی زبان هستند و بودجه کلان این شبکه ها را تامین می کنند.» (+)

    این خبر را پایگاه اینترنتی اخبار روز وابسته به گروهک های ضدانقلاب مقیم آلمان منتشر کرده و با اشاره به بی رونقی شبکه های ماهواره ای دارای گرایش سیاسی نوشت: امروز حتی تلویزیون های سیاسی مانند صدای آمریکا هم دریافته اند که مخاطب برای اخبار و تحلیل های سیاسی پای آنان نمی نشیند. بنابراین تلویزیون «فارسی وان» و «من و تو» برای جلب مخاطب راه اندازی شدند. فارسی وان با پخش سریال های مطرح جهانی به صورت دوبله شده مخاطبانی را جذب کرد اما به دلیل همین جنبه سرگرمی صرف، آرام آرام دچار یک فرودستی در جذب مخاطب شد. «من و تو» تجربه مشابهی است که به بخش سبک زندگی غربی و شوهای تلویزیونی و... می پردازد و در کنار شام، مشروب خواری را ترویج می کند.


    با “من و تو” قبح زشتی ها کمرنگ می شود!

    تمرکز و تاثیر برنامه های این شبکه بدون هیچ جهت گیری سیاسی، بر سبک زندگی مردم است. ترویج سبک زندگی از جهت پوشش، ارتباطات میان فردی، موسیقی، مصرف، مد، ادبیات، گویش و ... هماهنگ با فرهنگ غربی از اهداف این شبکه است که بی شک نتیجه آن نیز حذف دین و اسلام از زندگی مردم، از بین بردن قبح برخی از رفتارهای غیراخلاقی، بی تفاوتی و ایجاد بدبینی نسبت به نظام اسلامی و ... است. (+) (+)

    برای درک بهتر و ارائه مطلبی دقیق تر در رابطه با محتوا و مضامین برخی از برنامه های این شبکه، به تحلیل محتوای انها، می پردازیم:


    «بفرماییــد شــام»؛ غذایی مسموم در قالبی زیبا

    یکی از برنامه های تلویزیون «من و تو»، «بفرمایید شام» نام دارد که با محوریت القای فرهنگ غربی در رفتار و آداب خصوصی و اجتماعی، مرتباً از این شبکه پخش می شود.

    در برنامه «بفرمایید شام» چهار نفر که تا به حال یکدیگر را ندیده اند برای هم شام درست می کنند، به خانه های یکدیگر می روند، پس از صرف شام، به هم امتیاز می دهند و در روز پایانی این مسابقه که آخر هر هفته است، امتیازها جمع بندی می شود و به برنده جایزه ای اهدا می شود. این مسابقه که تا به امروز در میان ایرانیان مقیم انگلستان برگزار می شد، به نحوی سعی در آموزش فرهنگ غربی به مخاطب ایرانی دارد

    برخوردهای غیراخلاقی میان شرکت کنندگان زن و مردبفرمایید شام- ترویج بی بندوباری

    از مواردی که در این برنامه بسیار دیده می شود روابط آزادانه و برخوردهای نامناسب میان شرکت کنندگان غیرهمجنس این برنامه است. به عنوان مثال در ابتدای هر قسمت زنان و مردانی که تا به حال همدیگر را ندیده اند به خانه های یکدیگر می روند و از اولین روز دیدار تا پایان چهار روز میهمانی از هیچ رفتار نابهنجاری از تماس های نامناسب گرفته تا شوخی های مبتذل ابایی ندارند. برنامه ریزان این برنامه با نشان دادن این رفتارها به دنبال قبح زدایی از رفتارهای غیرمتعهدانه در میان نامحرمان هستند. علاوه بر عدم رعایت حریم اخلاق میان زنان و مردان نامحرم در این برنامه، زنان شرکت کننده در آن نیز از پوششی بسیار نامناسب و نیمه برهنه برای شرکت در این مسابقه استفاده می کنند. استفاده از چنین ظواهری در این برنامه در راستای ترویج فرهنگ بد بوششی و بی حجابی در میان مخاطبین فارسی زبان به کار گرفته می شود. شرکت کنندگان در این برنامه بنابر برنامه ریزی مسئولان، هر رفتاری را انجام می دهند تا باورها، اعتقادات دینی و اخلاقی مخاطبان فارس زبان خود را خدشه دار کند.

    القای تصویری رؤیا گونه از زندگی ایرانیان خارج از کشور

    یکی دیگر از زوایای برنامه «بفرمایید شام»، رویایی جلوه دادن زندگی ایرانیان خارج از کشور است. در این برنامه همه ایرانیان شرکت کننده دارای  وضعیت مالی مناسب نشان داده می شوند و قسمتی از برنامه به بررسی وضعیت مالی مطلوب و زندگی مجلل آنها اختصاص داده شده است. ارائه چنین تصاویری از زندگی ایرانیان ساکن در اروپا، به دلیل جلب اذهان عمومی نسبت به رفاه ایرانیان در اروپا است و به نوعی قصد ایجاد از خود بیگانگی در ایرانیان داخل کشور دارد. به علاوه این برنامه به دنبال تقدیس زندگی اروپایی و تمام مصادیق آن دارد تا از این طریق ایرانیان را به مهاجرت تشویق کنند و برای تصدیق ادعاهای خود به نمایش دادن زندگی مرفه ایرانیان ساکن در انگلستان می پردازند.

    قبح زدایی از مصرف مشروبات الکلی

    در بیشتر قسمت های این برنامه، شرکت کنندگان بر سر میز شام خود، مشروبات الکلی سرو می کنند و تهیه کنندگان این برنامه به نحوی زیرکانه رفتارها را به نوعی کنار هم قرار می دهند که فردی که در این میان از صرف مشروب و یا سرو کردن آن برای میهمانان امتناع ورزد، از سوی دیگران مورد تحقیر و تمسخر قرار بگیرد. وجود چنین رفتارهایی در این برنامه برای عادی جلوه دادن مصرف مشروبات الکلی و قبح زدایی از محرمات دینی و القای آن به مخاطبان ایرانی داخل از کشور است تا از این طریق مردم را از اعتقادات و باورهای دینی خود دور کنند و به سمت فرهنگ و رفتارهای غربی متمایل سازد. (+) (+)

    آموزش میزبانی به روش غربی

    در برنامه «بفرمایید شام»، پذیرایی و نحوه سرو کردن شام، تماما بر اساس رسوم و آداب غربی صورت می گیرد. نوع پیش‌غذاها ، غذاها و دسرها نیت این برنامه را برای تغییر ذائقه مخاطب ایرانی به ذائقه غربی، فاش می کند. و برنامه ریزان سعی می‌کنند، سبک غذا خوردن غربی را جایگزین فرهنگ بومی و ایرانی کشور کنند تا مردم به جای رسوم دیرین و غنی در پذیرایی از مهمان، آداب القایی اروپایی را جایگزین کنند که هیچ گونه سنخیتی نیز با فرهنگ ایرانی- اسلامی شان ندارد.

    سیاه نمایی شخصیت ایرانیان

    یکی دیگر از اصول این برنامه این است که شرکت کنندگان بر سر میز شام به تعریف و تمجید از میزبان و غذاهایش می پردازند اما به محض اینکه در پشت صحنه در مقابل دوربین قرار می گیرند، ایرادات غیر منصفانه ی بسیاری را به نحوه ی پذیرایی و آشپزی اش وارد می کنند. تهیه کنندگان این برنامه با ارائه این رفتارها، سعی در ایجاد چهره ای کدر برای ایرانیان دارد و قصد دارد آنها را انسان هایی دورو، ریاکار، خودخواه و دروغگو جلوه دهند که هیچ گونه همسانی با فرهنگ اصیل ایرانی ندارد. علاوه بر این در تمام طول این برنامه رفتارهای متناقض و غیرانسانی و به دور از وجدان شرکت کنندگان در کنار ادبیات زننده و شنیع راوی مخاطبان را آزار می دهد. راوی این برنامه که برای ایجاد جنبه طنز آن از هر شوخی غیراخلاقی و عبارت شنیعی استفاده می کند، از دیگر نکات منفی این برنامه هست که از سوی مخاطبان نیز بارها مورد اعتراض واقع شده است.


    مستندهای هدفدار

    در نگاه اول وقتی مخاطبین به تماشای مستندهای این شبکه مشغول می شوند، یکسری برنامه های آموزنده و پربار را میبینند که هیچگونه مغایرتی با اخلاق و جایگاه خانواده ندارد.ولی تمامی این مستندها مقاصد و تفکرات خود را آرام آرام و با آرامش تمام به خورد مخاطبین خود داده و تماشاگران را همراه و هم عقیده خود می کند.

    مقاصد و تفکراتی که درون مایه آن عدم وجود خداست...!!!

    به عنوان مثال زمانی که مخاطب در حال تماشای مستند تولید انسان در رحم مادر و تولد نوزاد است، در تمام طول برنامه دیالوگها و سخنان گوینده برنامه طوری تنظیم شده که مخاطب، آن برنامه را کاملاً علمی و واقعی بداند.زمانی که مخاطب چنین برداشتی داشته باشد زمان شلیک اهداف ضد اسلامی است.

    “..... دانشمندان معتقد بودند زمانی که نوزاد در رحم مادر است توانایی چنگ زدن و در مشت نگه داشتن چیزی را نباید داشته باشد ولی دیده شده نوزاد در رحم مادر دست خود را مشت میکند. نوزاد میمون و گوریل نیز بلافاصله پس از تولد، موها و پشم های تن مادرش را چنگ میزند.چون ما انسانها گونه ای از میمونها بوده ایم که به مرور زمان تغییر پیدا کرده و تکامل یافته ایم،  می توان گفت نوزاد انسان نیز بند ناف را چنگ زده و در دستش مشت می کند......”

    متن فوق تکه ای از گفته های گوینده برنامه مستند تولید و تولد نوزاد انسان بود. شاید در نگاه اول مخاطب پی به اهداف گوینده نبرد، ولی اینطور به مخاطب القا می شود که انسان در ابتدا به هیچ وجه به شکل انسان آفریده نشده است...!!!! (داروینیسم)

    در ادامه این مستند گوینده می گوید:

    “..... هنوز دانشمندان نمی دانند که انسان چگونه آفریده شده یا بهتر بگوییم چگونه از میمون به انسان تغییر ماهیت داده است..... در بین دانشمندان اختلاف نظری وجود دارد مبنی بر اینکه چگونه و با چه تغییرات شیمیایی و محیطی شعور و درک میمونها تا این اندازه تغییر کند تا روزی موجودی تغییر یافته به نام انسان بتواند معادلات ریاضی را حل نماید.... “

    همچنین  از شبکه من و تو یک، همزمان با ایام محرم سال 89 مجموعه سفرنامه های شخصی انگلیسی زبان پخش می‌شد. مردی میانسال که با چهره ای کاملاً غربی به عنوان توریست و محقق در ممالک اسلامی در جست جوی واقعیات معماری اسلامی بود.

    در قسمتی از این سفرنامه، گوینده در حال نمایش مسجدی در کشور مغرب است و در مورد اهل تسنن و اهل تشیع این چنین می گوید:

    “..... اهل تسنن معتقدند خلفایی به نامهای ابوبکر و عمر و عثمان جانشینان محمد بوده اند و این حق آن سه خلیفه بوده. ولی شیعیان صفوی(!!!!!!!) معتقدند که جانشینی به داماد محمد، شخصی به نام علی باید میرسیده که آن سه خلیفه به صورت غیر قانونی این حق را از علی گرفته اند....... به نظر من و بسیاری از مردم اگه حکومت به علی می رسید اسلام دموکراسی را زیر پا میذاشت.با انتخاب ابوبکر و عمر و عثمان میتونم بگم این اولین و آخرین باریه که اسلام بر اساس دموکراسی عمل کرده.....”

    در ادامه برنامه، گوینده می گوید:

    “..... شخصی مسلمان علی را میکشه و سالها بعد پسر علی به نام حسین برای خونخواهی پدرش قیام میکنه که اونهم ناکام می‌مونه و به دست مسلمانان دیگری کشته میشه(!!!!!!!!!!).......”

    (( از تمامی خوانندگان محترم بخاطر نوشتن مطالب فوق عمیقاً پوزش می طلبیم ولی وظیفه خود دانستیم که دیگران را از اهداف و ماهیت واقعی این شبکه آگاه کنیم. ))

    این فقط گوشه بسیار بسیار کوچکی از گفته ها و ارائه شده های این شبکه تحت عناوین مستند و سفرنامه است. (+) (+)

    مخاطبین کم سن و سال و نوجوان، بینندگانی که پیرامون مطالبی که توسط این شبکه گفته می شود مطالعه ندارند و ایرانیان مقیم خارج از کشور شاید به راحتی گفته های دروغ این شبکه ی ضد اسلامی و ضد ایرانی را باور کنند.

    این شبکه اهدافی را دنبال می کند که توسط اربابان انگلیسی خود ابلاغ شده است. ایجاد تفرقه در بین فرقه‌های اسلامی، ایجاد لجام‌گسیختگی شهوت و هوس بین جوانان فارسی زبان، ایجاد شکاف بین خانواده های ایرانی و ...

    چه کسی می خواهد 

    من و تو “ما” نشویم 

    خانه اش ویران باد 

    من اگر ما نشوم ، تنهایم 

    تو اگر ما نشوی، خویشتنی

    از کجا که من و تو 

    شور یکپارچگی را در شرق 

    باز برپا نکنیم 

    از کجا که من و تو 

    مشت رسوایان را وا نکنیم 

    من اگر برخیزم 

    تو اگر برخیزی

    همه برمی خیزند...

     

    پی نوشت ها

    پ.ن1: این مطلب ترکیبی از ده ها مقاله ای است که در اینترنت درباره هویت و اهداف این شبکه انگلیسی نگاشته شده اند. دوستانی که خواستار اطلاعات کاملتری هستند میتونند با کلیک بر روی لینک هایی که به شکل (+) در متن گذاشته شده اند، به صفحات مربوطه هدایت بشن.

    پ.ن2: وبلاگ "ورود پسرا ممنوع" شش ساله شد! درسته که تعداد مطالب این وبلاگ (حدود نود پست) نسبت به سن‌ش کمی کمه! ولی مهم اینه که طی این سالها هیچ وقت تعطیل نشده، و به قول معروف:
    رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
    رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود...
                                                    ان‌شاءالله 



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( پنج شنبه 91/9/16 :: ساعت 12:2 عصر)


    به بهانه ی سالروز درگذشت طاهره صفارزاده، شاعر، نویسنده، محقق و مترجم قرآن

    طاهره صفارزاده

    1. کوتاه ترین زندگی نامه

    طاهره صفارزاده در سال 1315 در شهرستان سیرجان متولد شد و پس از کسب مدرک لیسانس در رشته زبان و ادبیات انگلیس برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت. وی در سال 1371 از سوی وزارت علوم و آموزش عالی، استاد نمونه اعلام شد و در سال 80 پس از انتشار ترجمه قرآن کریم به افتخار «خادم القرآن» نائل آمد. وی در ماه مارس 2006 همزمان با بر پائی روز جهانی زن از سوی سازمان نویسندگان آسیا و افریقا به عنوان شاعر مبارز و زن نخبه دانشمند مسلمان برگزیده شد.

     

    2. شاعری جهانی

    صفّارزاده، در دانشگاه آیووا، هم در گروه نویسندگان بین‌المللی پذیرفته شد و هم به کسب درجه MFA نایل آمد. MFA (مخفف Master of Fine Arts به معنی: استاد هنرهای زیبا) درجه ای مستقل از PhD است که به نویسندگان و هنرمندانی دارای لیسانس در یک رشت? هنری یا ادبی که داوطلب تدریس در دانشگاه باشند اعطا می‌شود. آنها باید قبل از ورود به این دوره ی تحصیلی از عهده ی امتحانی جامع که حتی برای دانشجویان آمریکایی دشوار است ــ برایند.

    کتاب The Red Umbrella (چتر سرخ) نام مجموعه ای کوچک از شعرهای انگلیسی طاهره صفّارزاده است که در سال 1968 میلادی از سوی دانشگاه آیووا به چاپ رسیده است. بسیاری از شعرهای این کتاب به زبانهای گوناگون شرقی و غربی ترجمه شده اند.

     

    3. مبارز سیاسی

    در بازگشت به ایران اگرچه به دلیل روشنگریهای سیاسی در ایران و خارج، مشکلاتی برای استخدام دکتر طاهره صفّارزاده وجود داشت اما چون در کارنامه‌اش از 48 واحد درسی 8 واحد ترجمه ثبت شده بود و کمبود و نبود استاد ترجمه برای رشته‌های زبان خارجی باعث گله‌مندی گروههای زبان بود، در سال 1349 مقامات آن زمان با استخدام او در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) موافقت کردند.

    از آنجا که نمونه های شعرهای طاهره صفّارزاده با توجه به مضامین و درونمایه های خود از گون? شعر مقاومت دینی و طنز سیاسی‌ به شمار می آمد و حکومت‌پسند نبود، شعر طنین‌ در آغاز بسیار بحث‌انگیز شد. سرانجام در سال 1355 به اتهام نوشتن شعر مقاومت دینی و امضا نکردن برگ? عضویت اجباری در حزب رستاخیز از دانشگاه اخراج شد.
    درونِ ‌‌مذهبی صفّارزاده در ایام خانه نشینی و مشاهده پاره‌ای خیانتهای سیاسی و اجتماعی، بیش از پیش متوجه حمایت خداوند گردید و تحوّلی شدید در وی ایجاد شد آن گونه که در زمان خانه‌نشینی، تمام وقت خود را وقف خواندن تفاسیر و مطالعات قرآنی کرد. کتاب «سَفَر پنجم» او که دربرگیرنده اشعار مقاومت با مضامین دینی است در سال 1356 تنها در دو ماه به سه چاپ با شمارگان سی هزار رسید.

     

    4. دلسوز دوراندیش

    در سال 59 برخی گروهها با تدریس زبانهای خارجی در ایران مخالفت کردند. اما پیرو مقالات انتقادی دکتر طاهره صفّارزاده درباره ضرورت آموزش زبانهای خارجی در رشته‌های علمی، از سوی ستاد انقلاب فرهنگی برای مسئولیت برنامه‌ریزی زبانهای خارجی از وی دعوت به عمل آمد. در این مسئولیت با همکاری استادان باتجربه تغییرات مفیدی در برنامه‌ها پدید آورد و پیرو طرحی که از سوی او تقدیم ستاد انقلاب فرهنگی گردید و به تصویب رسید برای نخستین بار برای کلیه رشته‌های علمی دانشگاهها کتابهای زبان تخصصی به زبانهای انگلیسی‌، فرانسه‌، آلمانی و روسی در سطوح مختلف تألیف شد.

     

    طاهره صفارزاده5. در خدمت متون مقدس

    «قرآن حکیم» حاصل 27 سال مطالعه قرآن مجید، آموختن زبان عربی و تحقیق و یادداشت‌برداری از تفاسیر و منابع قرآنی است که از مراجعه به کلام الهی برای کاربرد در شعر آغار شد و به ترجمه ای مفهومی، سلیس، روان و قابل فهم همگان از قرآن به دو زبان انجامید.

    این ترجمه و تجربه ی حاصل از آن، دکتر صفّارزاده را موفق به ترجمه برخی از مشهورترین متون یا دعاهای مورد توجه شیعیان کرد که آنها نیز همین ویژگیهای ترجمة مفهومی را دارند. استقبال فارسی زبانان و انگلیسی زبانان از این ترجمه ها نشان می دهد که تا چه اندازه جای این گونه برگردانها از متون مقدس خالی است.

     

    6. مترجم منحصر بفرد

    دکتر صفارزاده در ایران و جهان دارای سه ویژگی‌ بزرگ است؛ اول آنکه هیچ فردی تاکنون کتاب آسمانی را به دو زبان ترجمه نکرده بود و دوم آنکه تا به امروز یک ایرانی قرآن را به انگلیسی ترجمه نکرده و در نهایت آن که یک زن مترجم تا به حال نبود که کتاب آسمانی را ترجمه کند.

     

    7. کلام آخر

    اگر امریکا یه زن اینجور داشت که با درخشش در عرصه های هنری و سیاسی و ایدئولوژیک و نظریه پردازی، اینچنین باعث افتخارش در سطح جهان باشه خدا میدونه چندتا فیلم سینمایی و مستند و جایزه جهانی براش میساختند. اما ما... دریغ... دریغ... دریغ از یک کلیپ جذاب ده دقیقه ای!

    و حسرت بیشتر برای صفحات تمام رنگی نشریات زردی که بیوگرافی بی ثمر هنرپیشه های بی هنر را منعکس و الگوسازی کاذب میکنند اما از هنرمندان واقعی این مرز و بوم هیـــــــــــــــــــــــــــچ یادی نمی کنند.



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( پنج شنبه 91/8/4 :: ساعت 10:54 عصر)


    دوستانی که قسمت اول این مطلب رو خوندند برن دو خط پایین تر!

    ولی عزیزانی که قسمت اول رو نخوندند، با مراجعه به این لینک (+) میتونند بهتر در جریان بحث ما قرار بگیرند.

    و اما ادامه مبحث:

    15 دلیل برای بدحجابی

    4. چون از دست حکومت یا دولت (حالا به هر دلیلی) عصبانی هستم؛ و میخوام با این کارم اعتراضم رو بهشون نشون بدم.

    بدون اینکه وارد مباحث سیاسی بشیم، و در خوشبینانه ترین حالت (به نفع شما) فرض می کنیم که عصبانیت شما از دولت موجّه هست و کاملا حق با شماست!
    فقط یه سوال: شما همیشه توی زندگی تون اینطور اعتراض می کنی؟! یعنی اگه دیدی کسی داره اشتباه می کنه، بهترین راه اعلام نارضایتیت رو در آسیب زدن به خودت می دونی؟!
    درست مثل این می مونه که کسی از باباش ناراحت باشه (حالا به هر دلیلی)، بعد بخاطر نشون دادن اعتراضش، درس نخونه! (از لج باباش که توصیه به درس خوندش میکنه)
    آیا این کار منطقیه؟
    ممکنه بگی، کی گفته "بدحجابی" مثل درس نخوندن، آسیب زدن به خود، محسوب میشه؟ من اینو قبول ندارم.
    همینکه اینو گفتی، معلوم میشه علت بدحجابی حضرتعالی یه چیز دیگه ست (چون اونو آسیب حساب نمی کنی)، پس مشخص میشه که مشکلات جامعه، صرفا یک بهانه است و حتی اگه شرایط کشور هم گل و بلبل بشه باز شما بدحجاب خواهی بود (چون اونو آسیب حساب نمی کنی).

     

    5. چون دوست دارم همیشه، از بقیه متفاوت باشم، تاپ باشم.

    اولاً تاپ بودن و تفاوتت رو یه جور دیگه نشون بده (در غیر معصیت خدا): مثلا اگه همه آرایش می کنند شما آرایش نکن! یا اگه همه لباس تنگ و جیغ می پوشن شما لباس گشاد و سکوت (متضاد جیغ!) بپوش. یا اگه همه اهل فیلم دیدن و اتلاف وقت هستند شما اهل مطالعه و درس خوندن باش.
    میخوای تاپ باشی، اینجوری باش:
    ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا دشمنان، مرا از این راه طعنه زنند. باید به همه آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می فروشند ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو درآورم ، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم.    (شهید دکتر مصطفی چمران)

    ثانیاً: بدون هیچ توضیحی، این حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آیه) رو برات نقل می کنم: کسى که لباسى را بپوشد تا مباهات کند و مردم به او نگاه کنند، خداوند به او نظر رحمت نمى‏کند تا اینکه آن لباس را بیرون آورد . (کنز العمال / 41200)

     

    6. چون میخوام مثل همه باشم، نمی خوام از مد عقب بمونم.

    عزیزم، هیچ وقت، دلیل کاراتو "مثل همه بودن" قرار نده. توجه کن نمیگم مثل همه نباش، چون خیلی وقتا پیش میاد که آدم باید مثل همه باشه و هیچ عیبی نداره؛ بلکه میگم دلیل کارت، مثل همه بودن نباشه. یعنی اگه گفتن چرا بدحجابی؟ نگو "چون همه بدحجابن". یه دلیل دیگه بگو. استقلال نظر داشته باشه. خطر تابع جمع بودن، وقتی برات مشخص میشه که بیفتی وسط مردم کوفه!
    - همه میخوان برن امام حسین بکشن. تو هم میری؟!
    - اومممم، خب چون همه میرن، منم...
    نکته مهم: سوء تفاهم نشه. نمیگم بدحجابا، امام حسین کش میشن! حرف من یه چیز دیگه ست: هر کسی (حتی یه حزب اللهی) اگه دلیل کاراش "مثل همه بودن" باشه، اهل کوفه شدن، ازش بعید نیست!
    برای درک بیشتر موضوع، گوش کردن به این کلیپ صوتی بسیاربسیار زیبا رو بهتون توصیه می کنم: لینک دانلود

     

    7. چون بدحجابی گناه کبیره نیست (ر.ک کتاب گناهان کبیره آیت الله دستغیب!)

    کسی که اولین بار این شبهه رو مطرح کرده، معلومه که از کتاب گناهان کبیره، فقط فهرستش رو مطالعه کرده! و چون بدحجابی رو توی فهرست ندیده، شاد و شنگول، لای کتابو بسته و شروع کرده به شبهه پراکنی...
    وگرنه، توی همون مقدمه اول کتاب، شهید آیت الله دستغیب، با ذکر دلیل، استناد میکنه که خود خدا و معصومین علیهم السلام هم، تعمّداً تعداد دقیق گناهان کبیره رو تعیین نکرده اند، چون اگه تعیین میشد مردم سعی می کردند فقط از اونا اجتناب کنند و بر سایر گناهان - به خیال اینکه صدمه ای نمی زنند- جرأت پیدا می کردند، و همین باعث جرأت بر کبائر هم میشد، زیرا کسی که نسبت به نواهی پروردگارش به صغائر بی پروا شد نسبت به گناهان کبیره هم بی باک می گردد.
    شهید دستغیب تصریح میکنه "غرض ما در این کتاب، بیان و شرح گناهانی است که کبیره بودنش ثابت و مسلّم است نه انحصار کبائر است به آنها. به عبارت دیگر سایر گناهانی که در این کتاب، کبیره بودنشان ثابت نشده به حالت ابهام و اجمال باقی است یعنی صغیره بودنشان هم مسلّم نیست و بر اهل تقوا لازم است پرهیز از تمام آنها، شاید واقعا کبیره باشد و بر ما ثابت نگردیده."
    در ضمن، بر فرض که بدحجابی گناه صغیره (کوچک) باشه، آیت الله دستغیب، چهلمین گناه کبیره ای رو که با استناد به قرآن و احادیث ذکر می کنه "اصرار بر گناهان" هست و حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل می کنه که: "گناه صغیره ای که بر آن اصرار شود دیگر صغیره نیست بلکه کبیره است چنانکه گناه کبیره ای که از آن پشیمانی حاصل شود و عزم بر ترک آن داشته باشد دیگر کبیره نیست یعنی عِقاب از آن ساقط می شود."

    همچنین امام على علیه ‏السلام می فرماید : أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّه‏ِ سبحانَهُ‏ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ . (غرر الحکم، 3141)
    بزرگترین گناه نزد خداى سبحان ، گناهى است که صاحبش آن را کوچک بشمارد.
    پس کسی که بدحجابی رو کوچیک میشماره و بر اون اصرار میکنه، طبق احادیث بالا بدونه که نه تنها گناهش کبیره است بلکه نزد خدای سبحان، بزرگ ترین گناه محسوب میشه.


    8. چون وقتی فلان گناه رو از فلان باحجاب دیدم، دلم از حجاب زده شد.15 دلیل برای بدحجابی !

    در هر قشری آدم خوب و بد وجود داره و بخاطر یه بی نماز درب مسجد رو نمی‌بندند! چنانچه اگر ده‌ها دکتر بی اخلاق بشناسیم، درب دانشکده علوم پزشکی را مهر و موم نمی‌کنیم!
    اگر بد بودن چند معلم، دلیل بد بودن "معلمی" نیست، اگر بی انصاف بودن چند مکانیک، دلیل بی انصافی "تمام مکانیک ها" نیست، پس دیدن چند محجبه ی بدرفتار، نه دلیل بد بودن "حجاب" میتونه باشه و ند دلیل بد بودن همه ی "باحجابها". (لطفا به عبارات همرنگ دقت شود)

     

    شکی نیست کسانی که پوشش حضرت زهرای مرضیه و زینب کبری و فاطمه معصومه و دیگر خوبان عالم رو برتن می کنند، باید خیلی مراقب رفتارشون باشند و شأن این لباس آسمانی رو حفظ کنند. اما نکته ی مهم اینه که محجبه ها معصوم نیستند و مثل بقیه ی آدما ممکنه توی زندگیشون گناهانی داشته باشند. پس لطفا خطا و گناهان فلان باحجاب رو به پای "شخص خودش" بنویسید نه به پای "عمل حجاب".


    9. این همه گناه تو سطح شهر؛ چرا گیر دادین به حجاب من؟ هر وقت همه درست شدن منم باحجاب میشم.

    انصافاً راس میگی. گناهان زیادی تو سطح شهر ریخته است: اسراف، چشم چرونی، بی نمازی، دروغگویی، غیبت، ربا، رشوه، گرون فروشی، احتکار و ده ها گناه دیگه...
    اما خداییش! خودت بگو، آیا گناه دیگران، توجیه خوبی برای گناه کردن ما میشه؟ آیا روز قیامت، خدا چنین بهانه ای رو از ما می پذیره؟ یا نه، تک تک ما، جدای از دیگران و به تنهایی حسابرسی میشم؟

     

    بعلاوه؛ بسیاری از گناهان، مثل بی نمازی، روزه خواری، عرق خوری(شرب خمر)، استماع موسیقی‌حرام،  و غیره  "حق الله" هستند و با تمام بزرگ بودنشون، در صورت توبه، بخشیده میشن، اما بدحجابی "حق الناس" و در زمره ی گناهان اجتماعیه. اون خانمی که خودش را آرایش می کنه و به خیابون میاد، تیپ می زنه و از ده ها نفر در طول مسیرش دلربایی میکنه و آرامش روحی شون رو به هم میزنه، دیگه گناهش شخصی نیست چون حق "آرامش روانی" مردان جامعه اش رو ضایع کرده. 

    درسته مردان هم وظیفه ی مراقبت از چشمشون رو دارند، اما اولاً حیطه ی "کنترل چشم" مطلق نیست، نمیشه که چشم بسته راه برند و رانندگی کنند.
    ثانیاً، شما بگو! پیشگیری آسون تره یا درمان؟ اینکه جامعه، آروم باشه و فضای تحریک، محدود به خانواده و زن و شوهر باشه، یا فضای جامعه لبریز از صحنه های گناه و دلبری باشه بعد بگیم حالا مردان و زنان، همه حضرت یوسف بشن؟!

     

    خوش انصاف! فرض کن اون جوون هجده نوزده ساله پسرته، داداشته. دلت به حالش نمی سوزه؟ با لباس تنگی که همچون قالبی، زیبایی های بدنت رو تو ویترین گذاشته، با روسری کوچکی که نه ظرفیت پوشاندن موهای مش کرده ات رو داره و نه توان استتار سپیدی گلو و سینه ات رو، با آرایشی که زیبایی چهره ات رو دوچندان و بلکه چندچندان کرده، با بوی ادکلنی که تا شعاع بیست متری، برد مفید داره و حتی کسی که نگاه نمیکنه رو هم از درک حضورت بی بهره نمیذاره، انتظار داری اون پسر دبیرستانی چقدر تحمل کنه؟ از خدا نمی ترسی تحریکش میکنی؟ مرحله ی بعد از تحریک، ارضاست. امکان ازدواج که نداره. پس یا مؤمنه که باید بسوزه و تقوا پیشه کنه، یا معمولیه که میره سمت گناه خودارضایی، و یا بی قیده که میره سمت جنس مخالف. به خدا قسم، در حق هرسه شون ظلم کردی و باید جوابگوی خدا باشی.

    حالا گرفتی فرق گناه تو با بقیه گناهان سطح شهر چیه؟ گناه تو، اجتماعی و حق الناسه. توبه از حق الناس و بخشیده شدنش، وابسته به جبران حق ضایع شده یا جلب رضایت طرف مقابله. چطور میخوای حق این همه جوونی رو که دلشون رو لرزوندی و فکرشونو آشفته کردی، جبران کنی و یا حداقل پیداشون کنی و ازشون حلالیت بطلبی؟؟ اتقوا الله.


    این مطلب ادامه داره...

     

    پی نوشت: دو لینک جالب و تقریباً مرتبط:

    وقتی چادر ملعبه . . . ها می شود + تصاویر

    بیا بغلم استاد...! (یک طنز تلخ و در عین حال واااااااقعاً خنده دار!!)



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( پنج شنبه 91/7/13 :: ساعت 12:29 عصر)


    به گزارش مشرق ،در سی‌امین دوره بازیهای المپیک لندن شاهد حضور گسترده زنان مسلمان محجبه بودیم که در میان رقابت های ورزشی نگاه تماشاگران را بیشتر از گذشته به خود معطوف کرده بود. به ویژه آن که برای نخستین بار عربستان، قطر و برونئی اقدام به اعزام ورزشکاران زن خود کرده بود.  زنان مصری هم برای اولین بار پس از انقلابی که سال گذشته در کشورشان به وقوع پیوست در افتتاحیه المپیک لندن پرچمدار کاروان ورزشی کشورشان در این دوره از مسابقات بودند که با حجاب اسلامی در این مراسم رژه رفتند. اما یکی از زیباترین اتفاقاتی که در این دوره از مسابقات افتاد اصرار وجدان علی سراج عبدالرحمن شهرخانی ورزشکار بانوی مسلمان عربستانی برای حضور با حجاب در رقابت‌های جودو بود. در این باره روزنامه کانادایی هرالد گزارش داد" این بانوی مسلمان موجب ایجاد جنبش حجاب در المپیک شد. هنگامی که بانوی جودوکار برای حفظ حجاب پافشاری کرد برخی از قهرمانان زن والیبال ساحلی کشورهای مختلف از جمله ژاپن، کانادا و چک اعتراض‌هایی را در خصوص پوشش بانوان مطرح کردند. پس از آن نیز بانوان بدمینتون‌باز در این خصوص اعتراضاتی داشتند . "

    حجاب در المپیک

    معمولا کمیته های مختلف المپیک زنان محجبه ورزشکار رااز گردونه مسابقات خارج و به آنها اجازه حضور نمی دادند، ولی در این دوره از المپیک تاحدودی این موانع را حذف و به بانوان مسلمان به شرط آنکه حجابشان بر روند مسابقه تاثیر نداشته اجازه حضور دادند. اما در این میان عده ای نیز تحمل نداشتند و از خود واکنش نشان دادند به طوری که در پی آزاد شدن پوشیدن حجاب توسط زنان ورزشکار، تعدادی از اعضای مؤسسه اکراینی "فیمین" که به اصطلاح در زمینه دفاع از حقوق زنان فعالیت می کند، در اقدامی غیر اخلاقی به مرکز شهر لندن رفته و با عریان شدن، اعتراض خود نسبت به آزاد شدن پوشش حجاب در المپیک را نشان دادند و کمیته بین الملی المپیک(IOC) را ضعیف در برابر کشورهای اسلامی دانستند .

    حجاب و المپیک 2012

     

    مهمترین و اساسی ترین علت  هراس و دشمنی  غرب از حضور زنان مسلمان محجبه در عرصه های مختلف از جمله ورزشی؛‌ ترس از الگو شدن زن مسلمان برای دیگر زنان دنیا است. به ویژه آن که در شرایط بحران اقتصادی جهان و تظاهرات گسترده مردم غرب که خدشه ای جبران ناپذیری بر آخرین نسخه تمدنی غرب یعنی لیبرال دموکراسی وارد می آورد. حضور زنان محجبه مسلمان در میان کانون توجه تماشاگران المپیک از سراسر جهان می تواند پیام بلند و رسایی، در مقابل دیدگاه محدودیت و انزوای زن در اسلام باشد.

    رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند" غربی‌ها مدعی‌اند که حجاب یک مسئله دینی است و در جوامع لائیک نباید ظهور پیدا کند اما علت واقعی مخالفت غرب با حجاب این است که [حجاب،] سیاست راهبردی و بنیانی غرب درباره زن یعنی عرضه شدن و هرزه شدن زن را با چالش روبرو می کند و مانع تحقق آن می‌شود".

    حجاب - ورزش - المپیک 2012

    دیپلماسی عمومی را به معنای تقویت منافع ملی از طریق شناخت، اطلاع رسانی و تأثیر گذاری بر مردم کشورهای دیگر و گسترش گفتگو میان شهروندان و نهادهای یک کشور و همتایان خارجی آنان تعریف می‌‌کنند. عمده ترین ابزارهای دیپلماسی عمومی عبارتند از فیلم های سینمایی و تلویزیونی، مبادلات فرهنگی، تلویزیون، هنر و ورزش.

    زنان مسلمان ورزشکار "دیپلمات های عمومی" هستند که در المپیک امسال دیپلماسی حجاب را رقم زدند.

     

    لینک های مرتبط:

    فریاد «حجاب، محدودیت نیست» در قلب لندن 2012

    مدالی طلایی به نام «حجاب» بر گردن زنان مسلمان در المپیک

     

    حاشیه: این پست یک مخاطب ویژه هم داره، که باخوندن دقیقش، خودش متوجه میشه که کیه (البت اگه آی.کیوش پایین نباشه!)



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( پنج شنبه 91/6/2 :: ساعت 3:55 عصر)


    خدا نکنه که حرفی مد بشه! بخصوص اگه اون حرف، کمی وجهه ی روشنفکری هم داشته باشه. دیگه کی می تونه از تو دهن مردم جمعش کنه، نمی دونم! همه تکرارش می کنند و هیچکس از خودش نمی پرسه، آیا واقعاً واقعیت همینه؟؟

    تا اینجای بحثو توی ذهنتون سیو کنید، تا یه داستانک بامزه براتون نقل کنم و بعد بیاییم سر ادامه مطلب.

    این سه شنبه نه، سه شنبه قبلش یه اتفاق جالب توی پارلمان فرانسه افتاده بود که چند روزی نقل محافل سیاسی و حتی مردمی شون شده بود.

    داستان از این قراره که خانم «سیسیله دوفلو» وزیر مسکن 37 ساله فرانسه به خاطر پوشیدن یک پیراهن گلدار با دامن کوتاه، موقع سخنرانیش تو پارلمان، مورد تمسخر قرار میگیره و چندتا از آقایون براش سوت می کشن!

    دردسر پیراهن گلدار برای خانم وزیر

    قضیه وقتی جالب تر میشه که، یکی از اعضای حزب سارکوزی که یکی از دوستان شخصی و نزدیک او محسوب میشه، در اظهار نظری عجیب گفته بود: من خانم دوفلو را تحسین می‌کنم زیرا با پوشیدن این لباس‌ها باعث می‌شود که ما دیگر به حرف‌های او گوش نکنیم!

    یکی دیگه از اعضای قدیمی این حزب هم گفته بود: اعضای پارلمان در احترام به زیبایی این خانم سوت کشیدند!

    برای خوندن متن کامل خبر، اینجا کلیک کنید. ............. اینم لینک اصلی خبر از سایت دیلی میل: (+)

    حالا برگردیم به بحث خودمون!
    یکی از اون حرفایی که مد شده و خیلیا، چشم بسته تکرارش می کنند اینه که بعله، اگه می بینی توی کشور ما بعضی از مردا، چشم چرونی می کنند و نسبت به خانما (حتی نوع لباسشون) حساسند، علت العلل اون چیزی نیست جز حجاب!

    و بعد اینجور استدلال می کنند که ببین مردای غربی چقدر چشم و دل سیر هستند! و هر زنی هر جور که میخواد لباس می پوشه و هیچکس نگاش نمیکنه! همه اونجا خواهر و برادرند (به به! چه خانواده بزرگی!!)

    حالا برای کسانی که طالب حقیقتند و نه شیفته ی غرب - چون به قول شهید آوینی غرب زدگی همچون وسواس شیطان، با خون در رگ های ما جاری است - این خبر کوتاه و خنده دار، بدون نیاز به هیچ تحلیل و تفسیری، یک نقیضه بزرگه برای اون تفکر اشتباه. (اینم ببینید: +)

    با اینکه توی فرانسه، همه جور برهنه ای (یکی شم خودشیفته خودمون!) پیدا میشه، ولی می بینیم که چیزی از چشم سفیدی و متلک پرونی آقایون فرانسوی کم نشده و...

    بگذریم...

    امسال سر سفره افطار، بیشتر از همیشه، برای ظهور آقا دعا کنید.... اوضاع عالم خیلی داغونه. نسل کشی مسلمانان، در میانمار، و سکوت مرگبار کراواتی های مدعی حقوق بشر، دل هر انسان آزاده ای رو خون میکنه.



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( پنج شنبه 91/5/5 :: ساعت 12:37 عصر)


    اکثر خانم های بدحجاب یا شل حجاب، اگه ازشون پرسیده بشه که شما چرا حجاب اسلامی را آنطور که باید و شاید رعایت نمی کنید، احتمالاً یکی یا چندتا از دلایل زیر رو براتون بشمارند:

    - چون دوست دارم "شیک پوش" باشم.
    - چون از محدودیت بدم میاد، دوست دارم با لباس راحت تر، آزادانه به کارام برسم.
    - چون عاشق "تنوع" هستم، از یکدستی و تک رنگی خوشم نمیاد
    - چون از دست حکومت یا دولت (حالا به هر دلیلی) عصبانی هستم؛ و میخوام با این کارم اعتراضم رو بهشون نشون بدم.
    - چون دوست دارم همیشه، از بقیه متفاوت باشم، تاپ باشم.
    - چون میخوام مثل همه باشم، نمی خوام از مد عقب بمونم. (برعکس بالایی)
    - چون بدحجابی گناه کبیره نیست (ر.ک کتاب گناهان کبیره آیت الله دستغیب!)
    - چون وقتی فلان گناه رو از فلان باحجاب دیدم، دلم از حجاب زده شد.
    - این همه گناه تو سطح شهر؛ چرا گیر دادین به حجاب من؟ هر وقت همه درست شدن منم باحجاب میشم.
    - چون حجاب، یعنی ظلم به زن. چرا مردا باید آزاد باشن ولی خانم ها...
    - آدم دلش باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست.
    - چون هوا گرمه و لباس بسته، منو کلافه میکنه.
    - چون از هر چیزی که اجباری باشه بدم میاد و رعایتش نمی کنم!
    - اتفاقاً حجابم، خیلی هم خوبه. نه افراط نه تفریط. من حد وسط هستم.
    - به کسی ربطی نداره! موسی به دین خود، عیسی به دین خود.

    بعید میدونم موردی دیگه باشه که ذکر نکردم، ولی به هر حال اگه کسی دلیل دیگه ای برای بدحجابی بلده، بگه اضافه می کنیم!

    خب، حالا دلایل بالا رو یکی یکی بررسی می کنیم ببینیم منطقی و موجه هستند یا خیر:

    1. چون دوست دارم "شیک پوش" باشم.
    هر کسی کمترین آشنایی با اسلام داشته باشه، میدونه که این دین، نه تنها هیچ مشکلی با آراستگی و شیک پوشی نداره بلکه همواره به اون تاکید هم داشته. مسئله دقیقاً اینجاست که شیک پوشی (البته در حد نرمال و غیر افراطیش) و "درست پوشی" هیچ تناقض و تعارضی با هم ندارند، که بعضی ها میخوان دومی رو فدای اولی کنند!
    درضمن، شیک پوشی برای بعضی ها، بیشتر یک بهانه است تا یک دلیل، وگرنه کیه که ندونه و نبینه که بسیاری از مدل های امروزی مو و لباس و آرایش، شیک که نیستند هیچ، خیلی هم چندش آور هستند!

    مدل مو و لباس

    2. چون از محدودیت بدم میاد، دوست دارم با لباس راحت تر، آزادانه به کارام برسم.
    اگر واقعاً موضوع فقط، آزاد بودن دست و بال آدم، برای انجام کارهاست، باز بودن روسری و یقه و پوشیدن لباس های بدن نما چه کمکی به این موضوع می کنه؟
    درضمن، با طراحی و عرضه ی انواع چادرهای ملی و دانشجویی و آستین دار و روسری های لبنانی و مقنعه های خبرنگاری و ساق دست ها و ... واقعا کارها راحت شده. کما اینکه می بینیم زنان و دختران با حجاب، در تمام عرصه هایی که خواسته اند وارد شده اند و حجاب براشون مانعی نبوده.

    اما اگر موضوع، بد بودن "محدودیت" و رهایی از اون هستش، باید به دوحرفی و یک بام و دو هوا بودن عزیزانی که این حرفو می زنند خندید و ازشون پرسید:
    وقتی به پزشک مراجعه می کنید و جناب دکتر لیستی از غذاهای تحریمی(!) رو تحویلتون میده، آیا به دکتر هم میگید که من از محدودیت بدم میاد؟!
    آیا وقتی برای رسیدن به اندام ایده آل، رژیم میگیرید و خوردن بسیاری از غذاهای خوشمزه رو برای خودتون ممنوع می کنید، این محدودیت نیست؟
    آیا وقتی مانتویی می پوشید که از شدت تنگی و چسبندگی مجبورید دکمه هاشو یکی در میون، ببندید! این محدودیت، عیبی نداره؟
    آیا وقتی ناخن های بلند می کارید و به تبع اون، بسیاری از کارهای روزمره رو نباید یا نمی تونید انجام بدید یا انجامشون مشکل میشه، این محدودیت نیست؟ (+)
    وقتی برای قبولی در کنکور، بسیاری از برنامه های تفریحی رو برای خودت لغو می کنی، این محدودیت نیست؟

    محاله آدم در زندگی هدفی داشته باشه و برای رسیدن به اون هدف، تن به محدودیت نده. فقط انسانهای بی هدف و بی برنامه هستند که از محدودیت فرار می کنند.

    3. چون عاشق "تنوع" هستم، از یکدستی و تک رنگی خوشم نمیاد.
    عیبی نداره! شما هر چه میخوای در منزل و محافل زنانه، متنوع باش. حتی اگر در اماکن عمومی این تنوع، در حد منطقی و معقول و منطبق بر معیارهای شرع باشه هیچ اشکالی نداره.
    درضمن، همونطور که هر شرکت و کارخونه و اداره ای در هرکجای جهان یونیفرم (لباس متحد الشکل) مخصوص به خودشو داره و شما میدونی و می پذیری که اینجا، جای کار و فعالیته، نه جای تنوع و لباس مجلسی و جلب توجه و غیره، لطفا بپذیر که خیابون هم کم از اداره و شرکت نداره!

    یونیفرم - لباس کار

    این مطلب ادامه دارد...

    پی نوشت ها:

    1. بازتاب این مطلب در رجانیوز

    2. آهنگ وبلاگ، پس از مدت ها عوض شد! ان‌شاءالله از این به بعد هر ماه (یا هر دو ماه) شاهد این تغییر خواهید بود. (لینک دانلود)



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( یکشنبه 91/3/28 :: ساعت 8:37 عصر)


    بیستم جمادی الثانی روز «کوثر» است. در آن روز بزرگ، کوثر ولایت و امامت در زمین جاری گشت و بانوی عفت و ایمان، صدیقه طاهره علیهاالسلام ، دیده به جهان گشود تا امامِ عدالت و انسانیت را مونس و همسر باشد و نسلی پدید آورد که یازده ستاره امامت و روشنانِ راه هدایت انسان ها از آن جمله اند.

    قرن ها بعد، در سالگشت تولد این بانو و از سلاله پاکش، مولودی دیده به جهان باز کرد که بعدها راه امامت را استمراری نو بخشید و جلوه ای از انوار ولایت را بر جهانیان تاباند میلاد مسعود حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی بر رهروان راهشان مبارک باد.

    بهشت زیر پای مادران است


    شعری زیبا در وصف والاترین، ولایی ترین و مهربان ترین مادر عالم:

    این کیست، این که محو تماشای خود شده
    پیش از ظهور، مادرِ بابای خود شده

    در بی زمانِ مانده به میلاد، سر بلند...
    از امتحانِ روشن فردای خود شده

    با سیزده مناره خدا را صدا زده
    قد قامت بلند مصلّای خود شده


    منظومه های شمسی او بی نهایتند
    گرم شکوه دیدن ژرفای خود شده

    عقل فرشته ها که به جایی نمی رسد
    خود پاسخِ شگفت معمّای خود شده

    حالا علی برای علی جلوه کرده است
    آئینه ی تلألؤ همتای خود شده

    اصلاً خدا هر آن چه که می خواست، او شده
    این کیست این که حضرت زهرای خود شده؟!

                            اشراق آسمانیِ رازِ تبارک است
                            صبح نزول سوره کوثر، مبارک است!

    دل می بری غزل غزل از این ترانه ها
    شیواترین عزیزترین مادرانه ها...

    آتش گرفت اگر تن تب دارمان چه غم
    نورِ «دعای نورِ» تو سر زد به خانه ها

    یا نور! فوق نور، علی نور ، نورِ نور
    خورشید می شویم از این جاودانه ها

                            ای کاش زیر سایه سادات جا کنیم
                            نانی خوریم و حق نمک را ادا کنیم

    سرو آمدی که پایِ علی همسری کنی
    اصلاً رسیده ای که علی پروری کنی

    با خطبه ات حماسه ای از واژه ها شکفت
    شاید زمان آن شده پیغمبری کنی

    تو از خودت برای خدا خرج می کنی
    تا پاسداری از شرف سنگری کنی ...

    که ریشه ولایت از آن آب می خورد
    تا سایه ای بگیرد و حق گستری کنی

    نهج البلاغه خوان مدینه، طنین تو
    پیچیده تا که شرح علی محوری کنی

    شیرازه ی عفاف و حیا و وقار و صبر
    تنها به دست توست که مرد آوری کنی

    ما شیعه زاده ایم به این دل خوشیم که
    بیمار می شویم کمی مادری کنی

                            بانو به قول خواجه هواخواهِ خدمتیم
                            جا ماندگان قافله های شهادتیم

    یادش بخیر یاد شهیدان یکی یکی
    شوریده های حضرت باران یکی یکی


    خرّم شده است شهر به شهر دیارمان
    از خون گرم و قامت ایشان یکی یکی

    جبهه گرفته بوی تو را که گرفته ای ...
    سرهای سرخ بر سر دامان یکی یکی

    کم کم پیامشان که فراگیر می شود
    گل می کنند غزّه و لبنان یکی یکی

    بحرین و مصر و تونس و صنعا ز خواب جست
    از انقلاب پیر جماران، یکی یکی

    اکنون رسیده است زمانش که بشکنند
    طاغوت های سنگی انسان یکی یکی

    با بیرق ولیّ زمان می زنیم پا ...
    بر قله های دانش دوران یکی یکی

                            بر لب، فرشته نام تو آورد، گریه کرد
                            سجاده، درد پای تو حس کرد گریه کرد

    جان می دهیم و از درتان پر نمی زنیم
    موجیم و سر به ساحل دیگر نمی زنیم

    وقتی که حرف، حرفِ ولایتمداری است
    ما دم ز غیر، تا دم آخر نمی زنیم

    وقتی که امر نایبتان، فرض جان ماست
    سنگ کسی به سینه ی باور نمی زنیم

    ما را فقط به پای ولایت نوشته اند
    ما سینه پای بیرق دیگر نمی زنیم

                            با ذوالفقارِ نامِ علی پا گرفته ایم
                            ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم.



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( جمعه 91/2/22 :: ساعت 8:55 عصر)


    یکی از بهترین رسومات عید نوروز، که اسلام هم اونو خیلی تایید کرده، دادن هدیه و عیدی به فامیل و دوستان و آشنایان هست.

    منم گفتم به نوبه خودم، در بجا آوردن این رسم زیبا سهیم باشم و هدیه ای مفید و کاربردی، به مخاطبین وبلاگ و دوستان مجازی خودم تقدیم کنم.

    هدیه عید نوروز

    اما هدیه من چیه؟
    یه سری کامل و البته بسیار زیبا از سخنرانی های استاد پناهیان، با موضوع "لذت تکلیف".

    اگه نماز نمی خونی،
    یا اگه نماز می خونی ولی از نمازت چندان لذتی نمی برنی،
    اگه روزه و حجاب و دیگر عبادات برات سخت و تلخ هستند...

    توصیه میکنم حتماً این سخنرانی های جذاب رو دانلود کنی و با دقت گوش کنی. مطمئناً خیلی از شبهات ذهنی براتون حل میشه و دیدگاهتون نسبت به تکالیف دینی عوض خواهد شد.

    لینک فایل ها:

    شب اول           شب دوم          شب سوم

    شب چهارم        شب پنجم        شب ششم

    شب هفتم         شب هشتم       شب نهم

    توضیحات:

    1. فرمت فایل ها mp3 هست و حجم هر یک حدود 10 مگابایت و نوع لینک ها، مستقیم.

    2. دوستانی که فرصت یا حوصله کمتری دارند میتونن شب اولش رو گوش نکنند، چون بیشترش "مقدمه" است و خیلی به بحث اصلی نمی پردازه.

    3. منبع سخنرانی ها: سایت راسخون

    4. تجربه خودم:
    هر روز یکی دانلود می کردم و می ریختم تو موبایل؛ و شب ها پیش از خواب، با هندزفری گوش می کردم. واقعاً نُه شب به یاد موندنی برام بودند.
    تاریکی و سکوت و آرامش شبانه، باعث میشه آدم تمرکز بیشتری داشته باشه و کلاً فضا خیلی رمانتیک میشه!

    5. اگه یادتون باشه، چند ماه پیش مطلبی نوشته بودم با عنوان "چرا بی حجابی در ایران مثل ترکیه و مالزی و لبنان آزاد نیست" (+) دوستانی که دلایل بنده براشون قانع کننده نبود، سخنرانی شب پنجم رو از دست ندن! جوابی عالی و کاملا متفاوت به این شبهه داده میشه.

     

    پست های "پیش از نوروز" سال های قبل:

    کارنامه ای برای امسال

    از حراج کالا تا حراج دین!



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( یکشنبه 90/12/21 :: ساعت 1:11 صبح)


    آیا در سازمان ملل از این زن هم حمایت می شود؟

    ماموران آل خلیفه یک زن محجبه بحرینی را در سالگرد انقلاب بحرین دستگیر کرده اند ولی با این حال از پاشیدن مستقیم اسپری فلفل به صورت او ابا ندارند.

    عکس زن مظلوم بحرینی

    از وقتی که این عکس رو دیدم آتیشی به قلبم زده شده که اصلا سرد نمیشه.

    خدایا، یا غیاث المستغیثین! خودت به فریاد این مظلومان برس.

    اگه این مضروب، یک مرد بود و به اندازه ی این وحشی ها، مجهز، باز هم جا داشت آدم فریاد بزنه: آخه نامردا! چند نفر به یک نفر؟؟!
    چه برسه به الآن، که این خانم مظلوم، نه کوچکترین اسلحه ای داره، و نه قصد اغتشاش و خرابکاری.

    اصن شما که دستگیرش کردین. دیگه چرا هتک حرمت می کنید؟ شما آل خلیفه اید یا آل خبیثه؟! ادعای مسلمونی کجا و تعرض به زن بی دفاع محجبه کجا؟

    والله اگه مسلمونی با دیدن این صحنه دق کنه، سزاوار ملامت نیست.

    گناه، قلب آدم رو قسی میکنه. منِ گنهکارِ قسی القلب، با دیدن یک صحنه ظلم، اینقدر جگرم سوخت؛ خدا به فریاد دل نازنین امام زمان برسه. امامی که مظهر "غیرت" خداست و بی کسیِ این زنان مظلوم شیعه رو می بینه و هیچ کاری نمیتونه بکنه. خاک بر سرم که با گناه‌هام دست و پای امامم و بستم.

    آقاجون؛ فدای دل جریحه دارت بشم که نه تنها این ظلم، بلکه ظلم ها و شکنجه های به مراتب بدتر از این رو که توی زندانهاشون اتفاق میفته رو هم می بینید.

    میدونم که دلسوزی شما فقط برای شیعیان نیست. برای هزاران مسلمان یمنی و فلسطینی و عراقی و سوری و پاکستانی و مصری و غیره که روزانه کشته میدن، هم قلب مهربونت محزونه.

    میدونم که دلسوزی شما فقط برای مسلمونا نیست. برای میلیون ها مسیحی بیچاره که اسیر دست عده ای سرمایدار قلدر صهیونیست شدن و هر وقت اعتراض میکنند، وحشیانه با باتوم و سگ و اسپری فلفل و غیره، سرکوب میشن، هم دلت میسوزه.

    میدونم که دلسوزی شما فقط برای مظلومان عالم نیست. برای بودایی ها و لائیک ها و کمونیست ها و همه ی کسانی که حتی هنوز خدای یگانه رو نمیشناسند و در فلاکت جهلشون دست و پا می زنند، هم دل نازنینت کبابه.

    خدایا، اماممون رو برسون. بهش اذن ظهور بده. خدایا، مردم عالم بیدار شدن، همه از وضع موجود ناراضی اند، همه دارند مهدی تو رو صدا می زنند، هرکسی به زبون خودش.
    وقتی مردم بحرین، اینجور جانانه مقاومت می‌کنن،
    وقتی مردم یمن، هر روز لت و پار میشن ولی دست از قیام بر نمی دارند،
    وقتی مردم سوریه، بارها از حملات و انفجارها و گروگان‌گیری های تروریست های مزدور اسرائیل، لطمات جانی و مالی می خورند ولی باز از محور "مقاومت" دفاع می کنند.
    وقتی مردم لیبی، مثل شیر، اسلحه به دست میگیرن و دیکتاتورشون رو سرنگون می کنند،
    وقتی مردم و دولت عراق، یک دل و یک صدا، سپاه کفر و نوچه های منافقشون رو از خاکشون بیرون می کنند،
    وقتی حتی مسیحی های امریکایی، سرمای وحشتناک نیویورک رو تحمل میکنند به نیت تحقق "عدالت"
    وقتی مردم ایران، از عمق دل فریاد می زنند "ما اهل کوفه نیستیم..."
    وقتی مردم فیلیپین و پاکستان، پرچم فراماسونی(شیطانی) امریکا رو...
    وقتی حزب الله لبنان، تو دل خطر...
    وقتی...
    یعنی سحر نزدیکه. یعنی ان‌شاءالله بزودی آقامون میاد و انتقام تمام مظلومان رو از ظالمان عالم میگیره.



  • معلوم الحال مجهول الهویه ( سه شنبه 90/12/2 :: ساعت 11:15 صبح)


    <      1   2   3   4   5   >>   >

    ورود , پسرا ,دخترا , عکس باحال , ورود پسرا ممنوع , روابط دختر وپسر ,روابط دختر و پسر ,زن ,گرل ,گرل فرند ,آرایش ,لباس ,جنسی ,عشق ,عاشق , هوس, ازدواج ,دوست یابی ,شعر ,پسران و دختران ,معشوق ,مهیج